loading...

maryam99

بازدید : 65
جمعه 1 بهمن 1400 زمان : 0:29

مشکلات دوره نوجوانی در تمام نوجوانان کم و بیش وجود دارد. اما مهمترین آن ها به شرح زیر است:

  • ارضای نیاز جنسی
  • ترس ها
  • تعارض بین خواسته های والدین و همسالان
  • عدم کنترل رفتارها و هیجانات ناشی از تغییرات دوران بلوغ
  • کشمکش بین استقلال و وابستگی
  • سرکشی و طغیان
  • رشد هویت فردی و اجتماعی

امروزه مشاوره نوجوان یکی از حیاتی ترین نقش ها را در تربیت فرزندان دارد. به عقیده مشاوره نوجوان، نوجوانان همان بچه های کوچک و پدر و مادرانشان هستند که تا دیروز قربان صدقه اش می رفتند. فقط افکار و احساساتشان کمی تغییر کرده و باعث شده از والدینشان فاصله بگیرند. اما والدین عزیز بدانید با مدیریت درست ورفتارهای مناسب می توانید این مرحله سخت و حساس فرزندتان را پشت سر بگذارید و حتی بیش از پیش به آن ها نزدیک شوید. آیا می دانستید در دوران بلوغ فرزندتان، باید بیش از پیش نقش خود را به عنوان پدر و مادر ایفا کنید؟ آیا میدانید که جواب لجبازی فرزندتان، پرخاشگری و لجبازی نیست؟ تاثیر محبت و درک متقابل در این دوران تا چه اندازه مهم است؟

درباره مشاوره تلفنی نوجوان و عملکرد جالب آن در تربیت فرزندان چه می دانید؟
به نظر شما مشاوره تلفنی نوجوان کیست؟ آیا دوست دارید که با یک تلفن مشکلات نوجوانتان را به یک شخص ماهر بگویید و از او را راهکار بگیرید؟ آیا به دنبال آسان ترین راه برای مقابله با سخت ترین شرایط فرزندتان هستید؟ پس به مشاوره نوجوان تلفنی اعتماد کنید. او نیز مانند مشاوران دیگر در کنار شماست. با این تفاوت که نسبت به مشاوران دیگر به شما نزدیک تر است. انگار که در خانه و یکی از اعضای خانواده شماست. شاید با خود فکر کنید که مشاوره نوجوان تلفنی چه کمکی به شما می کند؟ شمایی که در کنار فرزندتان هستید و نمی دانید با او چه رفتاری کنید، یک فرد غریبه که از فرزندتان شناخت ندارد چطور می تواند به شما راهکار بدهد.

بلوغ و نشانه های آن چیست؟

دوران بلوغ نوجوانان، دوران خروج از دنیای کودکی و ورود به دنیای بزرگسالی است. طول این دوره نسبت به بعضی مراحل دیگر رشد مثل دوران بزرگسالی کوتاهتر است.

مدت و سن شروع بلوغ از فردی به فرد دیگر متفاوت است. اما به طورمعمول در پسران بین سنین 11 تا 15 سال و در دختران 9 تا 15 سالگی است.

  • علائم و نشانه های بلوغ

شروع بلوغ غالبا با رشد موهای زیر شکم و آلت تناسلی و زیر بغل و رشد ریش و سبیل شروع می شود.

  • تغییر فشار خون و ضربان قلب
  • تغییر صدا خصوصا در پسران
  • زیاد شدن عرق بدن
  • جوش صورت
  • رشد پستان
  • رشد و بزرگ شدن رحم و واژن
  • ترشح استروژن
  • شروع قاعدگی در دختران
  • بزرگ شدن آلت جنسی
  • بم شدن صدا در پسران
  • تولید اسپرم
  • ترشح استروژن
  • بزرگ شدن غده پروستات
  • زیاد شدن قدرت جسمانی در پسران
  • زیاد شدن چربی پوست

چالش های والدین با نوجوانان کدامند؟

امروزه مشکلات نوجوانان با والدین شاید جدی تر از آن باشد که ما تصورش را میکنیم. معمولا اکثر والدینی که به مشاوره نوجوان مراجعه می کنند از فرزندشان دل پری دارند و علاوه بر این نمی دانند چگونه با فرزندشان رفتار کنند.

  • از مهم ترین و شایع ترین مشکلات نوجوانان می توان به قدر نشناسی و تجمل گرایی آن ها اشاره کرد. از آنجایی که به قول خود نوجوانان زمانه عوض شده، هر روز یک مد به بازار می آید، نوجوان هم به خاطر اینکه دوست ندارد از هم سن و سالان خود کم بیاورد با خرید کردن های پر هزینه والدین خود را دچار مشکل می کند.
  • نوجوان معمولا خود رای و لجبار است. این فرد دوست ندارد کسی به او دستور دهد که چه کاری کند و چه کاری نکند. گاهی این رفتار او عواقب جبران ناپذیری به همراه دارد. با این نوجوان باید مدارا کرد و اگر حرفی هست اکیدا نباید با حالت دستوری با او حرف زد.
  • نوجوان به والدین دروغ می گوید.
  • نوجوان به شدت پرخاشگر است و رفتار بسیار بدی با والدین دارد.
  • والدین را به شدت تحت فشار قرار می دهد تا به نیازهای خود برسد.
  • نوجوان به شدت مضطرب است و این استرس و اضطراب را به والدین خود نیز منتقل می کند.

مشاوره نوجوان

بازدید : 50
جمعه 1 بهمن 1400 زمان : 0:23


امروزه مشاوره نوجوان یکی از حیاتی ترین نقش ها را در تربیت فرزندان دارد. به عقیده مشاوره نوجوان، نوجوانان همان بچه های کوچک و پدر و مادرانشان هستند که تا دیروز قربان صدقه اش می رفتند. فقط افکار و احساساتشان کمی تغییر کرده و باعث شده از والدینشان فاصله بگیرند. اما والدین عزیز بدانید با مدیریت درست ورفتارهای مناسب می توانید این مرحله سخت و حساس فرزندتان را پشت سر بگذارید و حتی بیش از پیش به آن ها نزدیک شوید. آیا می دانستید در دوران بلوغ فرزندتان، باید بیش از پیش نقش خود را به عنوان پدر و مادر ایفا کنید؟ آیا میدانید که جواب لجبازی فرزندتان، پرخاشگری و لجبازی نیست؟ تاثیر محبت و درک متقابل در این دوران تا چه اندازه مهم است؟

شاید بعضی از پدرو مادرها بگویند ما هم این دوران را پشت سر گذاشتیم. پس چرا ما این رفتارها را نداشتیم.. خوب عزیزان، شرایط زندگی، محیط، نوع برخورد والدین شما باعث می شد که شما را به فردی مطیع تبدیل کند. آیا شما فردی هستید که بمانند پدر و مادرتان، فرزندتان هم از شما حساب ببرد؟ آن هم در کمال احترام هم دوستشان داشته باشید وهم به خود اجازه نمی دانید رفتار بدی از خود نشان دهید. خوب قطعا شرایط تغییر کرده و عملکرد شما هم به عنوان پدر و مادر تغییر می کند. در این مقاله نکات کلیدی رفتار با نوجوان را توضیح خواهیم داد.

درباره مشاوره تلفنی نوجوان و عملکرد جالب آن در تربیت فرزندان چه می دانید؟

به نظر شما مشاوره نوجوان تلفنی کیست؟ آیا دوست دارید که با یک تلفن مشکلات نوجوانتان را به یک شخص ماهر بگویید و از او را راهکار بگیرید؟ آیا به دنبال آسان ترین راه برای مقابله با سخت ترین شرایط فرزندتان هستید؟ پس به مشاوره نوجوان تلفنی اعتماد کنید. او نیز مانند مشاوران دیگر در کنار شماست. با این تفاوت که نسبت به مشاوران دیگر به شما نزدیک تر است. انگار که در خانه و یکی از اعضای خانواده شماست. شاید با خود فکر کنید که مشاوره نوجوان تلفنی چه کمکی به شما می کند؟ شمایی که در کنار فرزندتان هستید و نمی دانید با او چه رفتاری کنید، یک فرد غریبه که از فرزندتان شناخت ندارد چطور می تواند به شما راهکار بدهد.

مشاوره نوجوان به دو شیوه به شما کمک می کند:

  • در شیوه اول مشاور با پدر یا مادران عزیز سه یا چهار جلسه تلفنی صحبت میکند:

در این شیوه مشاوره در ابتدا خصوصیات فرزندانتان را مو به مو می پرسد. درباره شرایط خانواده و محیط روانی نیز توضیحاتی از شما می خواهد. چیزهایی که او را ناراحت می کند. چیزهایی که باعث خوشحالی او می شود. این مشاوره طی یک یا چند بار صحبت تلغنی انجام می شود. در آخر مشاور راهکارهای کلیدی را در اختیار شما قرار خواهد داد.

  • در شیوه دوم مشاور با نوجوان شما چند جلسه صحبت خواهد کرد

در این روش مشکلات فرزندتان را از زبان خودش می پرسد. علت این اختلالات را ریشه یابی کرده و پس از یک جلسه به او راهکار خواهد داد. در این مشاوره تلفنی علاوه بر حل مشکلات نوجوان آموزش هایی به او داده می شود که شامل موارد زیر است:

  • آموزش مهارت تصمیم گیری
  • الگو برداری از شخصیت های مهم و موفق
  • دادن اعتماد به نفس به نوجوان
  • آموزش اعتماد و احترام متقابل به نوجوان
  • آموزش نظم و مسئولیت پذیری

نوجوان کیست و چه خصوصیاتی دارد؟

به نظر شما نوجوان کیست؟ تعریف شما از نوجوانی چیست؟ به عقیده روانشناسان ، دوران نوجوانی، بحرانی ترین مرحله زندگی و دوران انتقال از وابستگی کودکی به استقلال، است که از 12 سالگی تا 18 سالگی متغیر می باشد. از آنجایی که این دوره با تغییرات شدید جسمی و جنسی و ترشح هورمون ها همراه است، در نتیجه باعث ایجاد دگرگونی و تغییرات زیاد در او خواهد شد. این تغییرات جسمی و روحی خواهد بود.

  • تغییرات جسمی

تغییرات جسمی نوجوان در سن بلوغ بزرگ تر شدن سینه ها و پر مویی و بزرگ شدن آلت تناسلی در مردان و درآوردن ریش و موهای آلت تناسلی و موهای زیر بغل است.

  • تغییرات روحی

اکثر نوجوانان در دوران بلوغ شرایطی مثل گوشه گیری، افت تحصیلی، پرخاشگری، لجبازی، تمایل به استقلال را تجربه خواهند کرد.

با این تفاسیر به نظر شما نوجوان کیست؟

اهمیت مشاوره با نوجوان چیست؟

اهمیت مشاوره با نوجوان بیش از هر دوران دیگری حس می شود. زیرا در دوران نوجوانی شخصیت فرد شکل می گیرد و فرد در این شرایط باید خود و نیازهای خود را بشناسد. ممکن است در این دوران نسنجیده کاری کنید که تا آخر عمر سرزنش شوید. یا ممکن است بعضی از نوجوانان به دلیل شرم و حیا نتوانند مشکلات بلوغشان را به والدین خود بگویند. در حالی که این مشکلات هر روز بزرگ و بزرگ تر شده و به جایی می رسد که اثرات منفی آن تا سال ها روی جسم و روح آنها باقی خواهد ماند. به همین دلیل مراجعه به مشاور نوجوان توصیه خواهد شد.

اهمیت مشاوره با نوجوان به اینجا ختم نمی شود..

  • مشاوره با نوجوان راه و شیوه مناسب را برای جلوگیری از چالش ها به فرد نشان می دهد.
  • مشاور به نوجوان می آموزد که انجام چه کاری برای او پر خطر خواهد بود.
  • مشاور به شما الگوهای صحیح را برای زندگی می آموزد.
  • مشاور به شما می آموزد که مسئولیت کارتان را بپذیرید.
  • شما با کمک مشاور یاد می گیرید چطور از این مرحله بحرانی خلاص شوید.

ویژگی های روانشناختی نوجوانان چیست؟

شناسایی ویژگی های روانشناختی نوجوانان و به دنبال آن واکنش درست در مقابل هر یک از آن ها، به مطالعه و تحقیق نیاز دارد. دوران بسیار پر چالشی که همه ماها یک دوره آن را پشت سر گذاشتیم. آیا نوجوانی خود را به خاطر دارید؟ یا اگر نوجوان هستید چه خصوصیاتی در شما تغییر کرده؟ببینید این ویژگی ها، جزء ویژگی های دوران نوجوانی شما بوده یا خیر... مهم ترین ویژگی های روانشناختی نوجوانان عبارت است از :

  • نوجوان همه چیز می خواهد اما نمی داند چه چیزی باید بخواهد.
  • در رویا و تخیل است و زمانی که از دنیای خیالی خود بیرون می آید و با واقعیت روبرو می شود پرخاشگر و عصبی خواهد شد.
  • دوست دارد آزاد باشد. فکر می کند زیر سلطه پدر و مادر دست و پایش را بسته اند و احساس می کند مانند پرنده ای در قفس است.
  • نوجوان دوست دارد زندگی آرمانی خود را تشکیل دهد یا با مرد یا زنی که در رویای خود پرورانده زندگی کند.
  • نوجوان همه چیز می داند در حالی که چیزی نمی داند.
  • نوجوان پر از ترس است. ترس از آینده. فکر می کند که در آینده اتفاق بدی برایش خواهد افتاد.
  • نوجوان به شدت مضطرب است و استرس دارد.
  • نوجوان دوست دارد با جنس مخالف ارتباط برقرار کند.

درباره آسیب های اجتماعی دوره نوجوانی و دوران جوانی چه می دانید؟

آسیب های اجتماعی دوره نوجوانی به دلیل توسعه رسانه های اجتماعی، به سرعت در حال افزایش است. در نظر بگیرید نوجوان باید با چه مسائلی دست و پنجه نرم کند.. تغییرات هورمونی، بلوغ، فشارهای روانی اطراف و بالطبع مبارزه با وسوسه ها و مسائل جنسی هر کدام چالش جداگانه ای برای او به وجود می آورد. مقابله با این همه چالش قدرت می خواهد. اگر نوجوان بتواند از پس مشکلاتش بر بیاید، به او تبریک بگویید. غول دوران بلوغ را شکست داده است اما اگر نتواند و ضعف نشان دهد آثار مخربی برای او به همراه خواهد داشت. مشکلات اجتماعی یکی از آن هاست.

  • دزدی
  • اعتیاد به سیگار یا مواد مخدر
  • رفتارهای زشت و مخرب اجتماعی ( آزار شهروندان و بی قانونی)
  • حاملگی در دوران نوجوانی
  • افسردگی ها و مصرف قرص های ضد افسردگی
  • پرخاشگری در اجتماع
  • دوست شدن با جنس مخالف

و..... از جمله آسیب های اجتماعی است که نوجوان را تهدید می کند. توصیه مشاوران ما به والدین این است تا دیر نشده به داد فرزندان خود برسید. مشکل را ریشه یابی کنید. اگر نمی توانید از پس آن بر بیایید با یک فرد متخصص مشورت کنید تا او راه های مبارزه با این معضل بزرگ را در اختیار شما قرار دهد.

منبع : مشاوره کودک و نوجوان

بازدید : 44
دوشنبه 27 دی 1400 زمان : 0:00

اگر از مشکلات خانوادگی رنج می برید که نمی توانید از پس آن برآیید،نگران نباشید خیلی ها مثل شما هستند. همه ما هنگام زندگی در یک خانواده از آن رنج می بریم. ازدواج با فردی که دوستش دارید و تشکیل خانواده یک افسانه نیست. در زندگی مشترک برخی از مشکلات به وجود می آیند، اما مشاوره خانوده راه های زیادی نیز برای رسیدگی به این مسائل وجود دارد.

هر خانواده ای مشکلاتی دارد و هر چه زودتر متوجه شویم که هیچ "پایان خوش" برای هیچ داستانی وجود ندارد، بهتر می توانیم وضعیت را مدیریت کنیم. هر فردی و هر خانواده ای دارای عیب هایی است. اما، مشکلاتی که ممکن است با آن روبرو شوید برای همه رایج هستند، حتی اگر فکر کنید که بدترین وضعیت ممکن را شما دارید.

بیایید ببینیم رایج ترین مشکلات خانوادگی چیست و چگونه می توانید آنها را مدیریت کنید.

1. دعواهای همیشگی خسته کننده

دعواها همیشه بد نیستند اما، دعواهای بدی وجود دارد که محیط را برای همه اعضای خانوداه خراب می کند. این نوع دعواها روابط را خراب می کند و همچنین بسیار خسته کننده است. گاهی اوقات، در یک رابطه، همه چیز به این بستگی دارد که به جای اینکه در مورد چه چیزی با هم بحث می کنید، چگونه در مورد راهکار ها با هم بحث می کنید.

پس بهتر است آرام بمانید، یک قدم به عقب بردارید تا انعکاس رفتار های منفی از خانوداه خارج شود. اگر شما با همان شدت طرف مقابل بحث و مشاجره کنید، دیگر نمی توان به چنین مسائل خانوادگی رسیدگی کرد.

2.اختلافات در تصمیمات والدین

بیشتر اوقات، دعواهای خانوادگی همه بر سر این است که بچه ها چگونه باید تربیت شوند. همه چیز با تصمیم گیری در مورد داشتن یا نداشتن بچه شروع می شود. در ادامه، ممکن است بر سر آموزش انضباطی، مدرسه، مذهب و بسیاری چیزهای دیگر در مورد کودک دعوا کنید. اشکالی ندارد که اختلاف نظر داشته باشید زیرا شما دو فرد مجزا هستید اما چنین مسائل خانوادگی نباید رابطه شما را از بین ببرد.

فهرستی از اولویت‌ها تهیه کنید و در مورد کارهایی که باید در آن زمینه انجام شود، بحث و گفتگوی کامل داشته باشید. اگر این ازدواج را پشت سر گذاشته اید، می توانید راه خود را از این طریق بیابید.

3. ایجاد تعادل بین و کار و زندگی

زندگی گاهی ناعادلانه است شما رویاهایی دارید اما برای تحقق آنها باید گاهی اوقات وقت خانواده خود را فدا کنید. شما این کار را برای خانواده‌تان انجام می‌دهید، اما اغلب آنها نمی‌فهمند. این تقصیر آنها نیست.

فقط باید کمی بیشتر زمان خود را مدیریت کنید. نیازی نیست به خودتان یا خانواده سخت بگیرید. فقط درک کنید که زمان با کیفیتی که با یکدیگر می گذرانید بیشترین اهمیت را دارد. بنابراین، برای آنها نیز وقت بگذارید.

4. مدیریت خانواده

به اندازه کافی سخت است که خود را سازماندهی کنید، اکنون خانواده ای دارید که باید از آن مراقبت کنید. وقتی شریک زندگی و فرزندانی برای مدیریت دارید، هرج و مرج اجتناب ناپذیر است.

بنابراین، بهتر است به دنبال یک راه حل هوشمند باشید. چندین برنامه به شما امکان می‌دهند کارهایتان را مدیریت کنید، یک برنامه معمولی بسازید و در موارد دیگر کمک کنید. همچنین می‌توانید همه اطرافیان خود را برای کمک به شما و ایفای نقش در خانواده برای جلوگیری از چنین مسائل خانوادگی تشویق کنید.

5. عدم ارتباط مناسب

وقتی علاقه دارید که خودتان را برای یک همکار ثابت کنید، خوب است. اما، شما نباید همان تمرین را در خانه انجام دهید. وقتی بین اعضای خانواده ارتباط نادرست وجود دارد، خیلی چیزها با هم اشتباه می شود. ارتباط موضوع هر رابطه ای است. اگر در آن ضعیف باشید، روابط نمی توانند رشد کنند.

اگر در خانواده مشکلات تعاملی دارید، باید با آنها صحبت کنید و راه حلی پیدا کنید. همیشه بهتر است ارتباط برقرار کنیم تا ارتباط نادرست.

6. برخی از اعضا به شما استرس وارد می کنند

این فرد می تواند همسر، شوهر، خواهر و برادر، بچه ها یا هرکسی که وقتی وارد خانه می شود منبع استرس شما باشد. درگیری های شخصی همیشه استرس زا و سخت هستند. گاهی ما را دیوانه می کنند.

اگر تعدادی از این اعضا را در خانه دارید، بهتر است قبل از ورود به خانه آماده باشید. مواجهه و درگیری پیش بینی نشده دردناک است تا اینکه از قبل برای آن آماده باشید. به خودتان زمان بدهید و درک کنید که آنها تغییر نمی کنند.

7. تقسیم کردن کارها

وقتی صحبت از کارهای خانه است، هیچ کس از آنها لذت نمی برد. اما از آنجایی که آنها چیزهای زیادی به ما یاد می دهند. شما نمی توانید فقط از این کارها اجتناب کنید. شما باید به فرزندان خود بیاموزید که چگونه می توانند نقشی در خانواده ایفا کنند و چرا باید این کار را بکنند. اگرچه کار آسانی نیست، اما راه هایی برای انجام آن وجود دارد.

قوانینی در خانواده تنظیم کنید و از برنامه‌های کنترل والدین برای کنترل آن‌ها استفاده کنید. به فرزندان نشان دهید که چه کسی رئیس است و از آنها بخواهید که کمک کنند.

8. دور بودن از خانواده

اگر به خانواده خود نزدیک نیستید، برای شما استرس بزرگی است. تعطیلات سخت ترین زمان هایی است که در کنار آنها نیستید. دلتنگی در هر زمانی ممکن است اتفاق بیفتد.

می توانید با آنها چت تصویری کنید، بیشتر اوقات با آنها صحبت کنید تا از این دلتنگی خلاص شوید. در اطراف خود دوستان خوبی پیدا کنید که باعث می شوند احساس کنید در خانه هستید.

9. یک عضو خانواده از بیماری روانی رنج می برد

زمانی که یکی از اعضای خانواده از بیماری روانی رنج می برد، یکی از سخت ترین مسائل خانواده است. این یک مسئله جدی است و می تواند اعضای خانواده را با شدت بالا تحت تاثیر قرار دهد. اما این افراد بیشتر از همه به حمایت شما نیاز دارند.

با این حال، کمک حرفه ای مشاوره خانواده ضروری است. شما نباید فقط به این دلیل که آن فرد یکی از اعضای خانواده است، موضوع را نادیده بگیرید. صبر داشته باشید و هر زمان که لازم بود از متخصص کمک بگیرید.

10. طلاق در خانواده

طلاق خانواده را نابود می کند. این یکی از مسائل واقعاً دردناک خانوادگی است. ساختار خانواده مطمئناً به این دلیل مختل شده است. اما، شما باید در کنار خانواده خود باشید و به آنها گوش بدهید. شما نباید در این ساعت نیاز به آنها ضربه بزنید یا آنها را ترک کنید.

طلاق برای همه سخت است. بنابراین، اگر فکر می کنید به آن نیاز دارید کمک بگیرید و در کنار خانواده خود باشید.

اینها برخی از رایج ترین مشکلات خانوادگی هستند که ممکن است با آنها روبرو شوید. اکنون که می دانید چگونه با آنها رفتار کنید، به مشکلات خانواده خود پایان خوشی را بدهید که شایسته آن است و خودتان زندگی آرامی داشته باشید.

منبع: مرکز مشاوره روانشناسی آویژه

بازدید : 53
دوشنبه 13 دی 1400 زمان : 23:01

به صادق بودن پاداش دهید

کارشناسان فمیلیکو می‌گوید: ما اغلب بچه‌ها را در دروغ می‌پنداریم، اما اگر می‌خواهیم به آنها بیاموزیم که برای صداقت ارزش قائل شوند، باید به دنبال فرصت‌هایی باشیم که وقتی راست می‌گویند، آن‌ها را تشویق کنیم، مخصوصاً در موقعیت‌هایی که ممکن است دروغ گفتن برایشان آسان‌تر باشد. وقتی فرزندتان حقیقت را در مورد کاری که انجام داده است به شما می‌گوید، با گفتن این جمله «واقعاً خوشحالم که حقیقت را به من گفتید»، نشان دهید که از صداقت او قدردانی می‌کنید.

با آرامش نظم ایجاد کنید

در محیط‌هایی که تنبیه‌ها به‌شدت و خودسرانه انجام می‌شود، تحقیقات فمیلیکو نشان می‌دهد که بچه‌ها زودتر و ماهرانه‌تر از همتایان خود در محیط‌های کمتر تنبیهی دروغ‌گفتن را یاد می‌گیرند. این بدان معنا نیست که شما نباید تنبیه کنید. اما در فضایی با رویکرد تنبیهی و استبدادی به نظم و انضباط، توسعه توانایی دروغ گفتن می تواند به عنوان یک اقدام محافظتی تلقی شود.

"یک کاری که والدین می توانند انجام دهند این است که واکنش عاطفی آشفته ای نداشته باشند. هر چه والد انفجاری تر باشد، کودک بیشتر می ترسد و احتمال دروغ گفتن بیشتر می شود. استاوینوها می‌گوید: «تنها آرامش و پایبندی به حقایقی که مشاهده کرده‌اید، یکی از راه‌های ترغیب بچه‌ها به گفتن حقیقت است».

مکالمه داشته باشید، نه سخنرانی

دکتر جان دافی، روانشناس بالینی می گوید: هر چه رابطه بین والدین و نوجوان بازتر و محاوره ای تر باشد، مؤثرتر است. "این به معنای بحث بیشتر و سخنرانی کمتر است." او می‌گوید: وقتی درگیری‌ها اتفاق می‌افتد، انتظار برای کاهش وضعیت و نزدیک شدن آرام به نوجوان همیشه نتیجه مثبت‌تری خواهد داشت. و هنگامی که صحبت از تربیت نوجوانان راستگو به میان می آید، او توصیه می کند در مورد مسائل صداقت و دروغ گویی آشکار با فرزندتان صحبت کنید. چیزی در امتداد این جمله، «ما می‌خواهیم آزادانه با ما صادق باشید، فارغ از اینکه چه می‌گویید.» نوجوانان به این نوع ارتباط واکنش نشان می‌دهند، اما والدین باید برای صداقت آماده باشند!»

قوانین واضحی تعیین کنید

نود و هشت درصد از نوجوانان در سراسر جهان به والدین خود دروغ می گویند. این نتیجه دکتر نانسی دارلینگ، استاد و رئیس گروه روانشناسی در کالج اوبرلین است که به مدت دو دهه در مورد نوجوانان و صداقت تحقیق کرده است. تعیین قوانین واضح برای ایجاد رابطه صادقانه با نوجوانان مهم است - و سخت‌گیری مشکلی ندارد. با این حال، او می‌گوید، ضروری است که والدین این موضوع را با گرم بودن، باز بودن و پذیرفتن بودن همراه کنند، بنابراین نوجوانان فکر نمی‌کنند به‌شدت و ناعادلانه تنبیه می‌شوند.

«اگر بین این دو جنبه از فرزندپروری به وضوح تعادل برقرار کنید، نوجوانان شما به احتمال زیاد از شما اجازه خواهند گرفت و اگر قانون را زیر پا گذاشته باشند، بیشتر اعتراف خواهند کرد. آنها باید به شما احترام بگذارند و باور کنند که شما صمیمی، پذیرنده و غیر مجازات خواهید بود.» اگر بچه‌ها فکر می‌کنند که شما حق تعیین قوانین را دارید، اگر به شما احترام می‌گذارند، به احتمال زیاد راست می‌گویند – اما همچنان می‌خواهند با شما در مورد اینکه چه چیزی امن است و چه کارهایی باید اجازه انجام آن را داشته باشند، بحث کنند.»

به آنها فضا بدهید

احترام به میل طبیعی نوجوانان برای حفظ حریم خصوصی می تواند صداقت بیشتری را تشویق کند. او هشدار می دهد: "شما نمی خواهید مداخله گر باشید، نمی خواهید بیش از آنچه نیاز دارید وارد بحث با آنها شوید." «فقط اطلاعات مورد نیاز خود را بخواهید. اگر این کار را انجام دهید، احتمالاً اطلاعات بیشتری را ارائه خواهند کرد.» به عنوان مثال، باید بدانید که نوجوان شما در شب جمعه به سلامت در خانه یکی از دوستانتان بوده است. لازم نیست بدانید آنها در مورد چه چیزی صحبت کردند. دارلینگ می‌گوید فریاد کردن بیش از حد عمیق به معنای درخواست از نوجوانان برای عقب راندن با موانع یا دروغ‌گویی است. بنابراین، آن را بر اساس نیاز به دانستن نگه دارید، و اگر آنها هنوز هم صحبت می کنند، فقط توضیح دهید، "شما نمی خواهید که من وارد کار شما شوم، و من نمی خواهم وارد کار شما شوم، اما باید بدانید زیرا…” و به آنها بگویید که چرا به پاسخ صادقانه نیاز دارید.

رعایت تناسب میان واقعیات و انتظارات از کودک

یکی از مهم‌ترین دلایلی که باعث می‌شود کودک به دروغ گفتن وادار شود، عدم تناسب میان واقعیات و انتظارات از کودک است. به این معنا که برخی اوقات کودک احساس کمبود می‌کند و برای جبران این کمبود‌ها دروغ می‌گوید. مثلا زمانی که کودک یا نوجوان درباره محل زندگی، شغل والدین، تفریحات و دوستان خود احساس کمبود و خجالت می‌کند، به دروغ متوسل می‌شود تا این کمبودها را جبران کند. پس برای اینکه راستگویی را به کودکان خود آموزش دهید باید انتظاراتی که از کودک دارید با موقعیت او متناسب باشد.

دروغ حتی به مصلحت نگویید

همان‌طور که می‌دانید بسیاری از والدین در مقابل کودکانشان دروغ می‌گویند و کار خود را با این عنوان که دروغ مصلحتی بوده است، توجیه می‌کنند. مثلا فردی به خانه شما آمده و با همسرتان کار دارد. با اینکه همسر شما در خانه است اما بنا به دلایلی که نمی‌خواهد دیداری با آن شخص داشته باشد به دروغ می گویید که همسرتان خانه نیست. پس طبیعی است که فرزندتان این رفتار شما را دیده و دروغگویی را یاد بگیرد. اگر می‌خواهید فرزندتان صداقت داشته باشد باید از خودتان شروع کنید.

بازدید : 62
جمعه 10 دی 1400 زمان : 20:35


دوستانی که همیشه برای «نه» گفتن به بچه‌های کوچک‌شان مشکل داشتند، متاسفانه حالا با بچه‌های بزرگ‌تر بسیار بد قلق سروکار دارند.

اگرچه نمی توانید یک نوزاد تازه متولد شده را لوس کنید (ارزش روی نوزادان کوچکتر یک محیط قابل اعتماد ایجاد می کند)، والدین باید بدانند که می توانند قبل از تولد اولین سالگردشان زمینه را برای تولید کودکان لوس آماده کنند. هدیه دادن به کودک نوپا یا اجازه دادن به او برای حکومت کردن در خانه، ممکن است از اشک‌ها یا عصبانیت‌های فوری جلوگیری کند، اما اگر همیشه به این تاکتیک‌ها روی بیاورید، کودک تان لوس خواهد شد.

در اینجا چند راه برای جلوگیری از داشتن کودک نوپای لوس در خانه آورده شده است:

به قوانین خود پایبند باشید بچه ها مرزهای ثبات شما را آزمایش می کنند.
هر چقدر هم که سخت باشد، از تسلیم شدن به التماس‌های او برای بیدار ماندن دیرتر از زمان تعیین‌شده‌اش برای خواب، یا دو برابر کردن دسر هر روز خودداری کنید. به گفته آکادمی روانشناسی فمیلیکو، کودکان از سنین بسیار پایین یاد می‌گیرند که آیا شما با محدودیت‌ها سازگار خواهید بود یا اینکه ناله کردن یا عصبانیت آنها را به آنچه می‌خواهند می‌رساند. ثابت بمانید تا به آنها نشان دهید که منظورتان از آنچه می گویید چیست و آنها فراتر از قوانین نیستند.

او را یاری کن چند کار متناسب با سن کودک خود را به او بدهید
مانند (قرار دادن کتاب ها در قفسه، آوردن ظروف پلاستیکی غذا در سینک). این به او کمک می کند تا احساس مسئولیت کند و انتظار نداشته باشد همه چیز برای او انجام شود. مشاوران فیملیکو پیشنهاد می کند که یکی از مشاغل معمولی او را چیزی بسازد که تمام خانواده از آن سود می برند، مانند چیدن میز. نکته این است که کودکان نوپا (که ذاتاً خودمحور هستند) تشویق شوند تا به جای اینکه فقط «من، من، من» به نیازهای دیگران فکر کنند.

بگذارید او احساس ناامیدی کند
به همان اندازه که می‌خواهید دنیای او عالی باشد، محافظت از عیارتان در برابر تمام دست‌اندازهای زندگی و همیشه برای نجات او می‌تواند منجر به یک کودک نوپا لوس شود. هنگامی که یک مسابقه بازی لغو می شود یا قد او نیاز به یک سواری در پارک تفریحی را برآورده نمی کند، کودک شما دچار ناراحتی می شود، اما به مرور زمان یاد می گیرد که چگونه با ظرافت و خویشتن داری با ناامیدی روبرو شود (بدون اینکه به یکی از آنها تبدیل شود. آن کودکان به طرز شگفت انگیزی لوس شده از ویلی ونکا).

علت لوس شدن کودکان
محبت افراطی | توجه بیش از اندازه به کودکان
شاید به جرات بگوییم نحوه تربیت و رفتار والدین با کودکان، مهم ترین علت لوس شدن بچه هاست. همه‌ی ما می‌دانیم که محبت پدر و مادر به فرزندانشان بی اندازه و بی‌نهایت است، اما این موضوع نباید بر تربیت کودک تاثیر منفی بگذارد. زمانی که شما به خواسته ها و نیازهای فرزندتان بیش از اندازه توجه می‌کنید و یا اصطلاحا همیشه خودتان را به آب و آتش می زنید تا آب در دل کودکتان تکان نخورد، کودک در مسیر لوس شدن قرار می‌گیرد. بنابراین والدین باید در عین محبت و مهربانی به کودکشان، قاطع و استوار باشند. پس فراموش نکنید که انعطاف پذیری بیش از اندازه‌ی نرمال، منجر به شکل گیری افکار شوم در فرزندتان می‌شود.

کودکی سخت والدین
معمولا یکی دیگر از رایج ترین دلیل لوس شدن بچه ها، گذشته تلخ والدین است. ممکن است پدر و مادر در دوران کودکی خود کمبودهایی را تجربه کرده باشند و یا دوران سختی را پشت سرگذاشته اند. به همین دلیل نمی‌خواهند فرزندشان کمبودی را در زندگی خود احساس کند.

تک فرزندی یکی دیگر از دلایل لوس شدن کودکان
تحقیقات نشان می‌دهد کودکانی که خواهر و یا برادری ندارند و تک فرزند هستند، بیشتر در معرض لوس شدن قرار می‌گیرند. معمولا والدین تمام توجه‌شان را به تنها فرزندشان معطوف می‌کنند و به بهانه تک بودن، تمام خواسته هایشان را عملی می‌کنند. این فرزندان در زندگی خود هیچ رقیبی نداشته و احساس فرمانروایی می‌کنند. بنابراین در مسیر لوس و ننر شدن قرار می‌گیرند.

منبع : فمیلیکو

بازدید : 70
سه شنبه 7 دی 1400 زمان : 22:36

علائم حمله پانیک شامل اضطراب شدید و احساسات فیزیکی ترس، مانند افزایش ضربان قلب، تنگی نفس، لرزش و تنش عضلانی است.
محرک‌های حملات پانیک می‌تواند شامل تنفس بیش از حد، دوره‌های طولانی استرس، فعالیت‌هایی باشد که منجر به واکنش‌های فیزیکی شدید (به عنوان مثال ورزش، نوشیدن بیش از حد قهوه) و تغییرات فیزیکی بعد از بیماری یا تغییر ناگهانی محیط می‌شود.
حملات پانیک را می توان با طیف وسیعی از درمان ها از جمله داروها، روان درمانی و مدیریت استرس و تکنیک های آرام سازی درمان کرد.
علل
مشخص نیست که چه چیزی باعث حملات پانیک یا اختلال پانیک می شود، اما این عوامل ممکن است نقش داشته باشند:
ژنتیک
استرس عمده
خلق و خوی که بیشتر به استرس حساس است یا مستعد احساسات منفی است
تغییرات خاصی در نحوه عملکرد بخش هایی از مغز شما
حملات پانیک ممکن است در ابتدا به طور ناگهانی و بدون هشدار ظاهر شوند، اما با گذشت زمان، معمولاً در موقعیت های خاصی ایجاد می شوند.
برخی از تحقیقات روانشناسی آویژه نشان می دهد که واکنش طبیعی بدن شما در برابر خطر در حملات پانیک دخیل است. به عنوان مثال، اگر یک خرس گریزلی به دنبال شما بیاید، بدن شما به طور غریزی واکنش نشان می دهد. ضربان قلب و تنفس شما با آماده شدن بدن برای یک موقعیت خطرناک تسریع می شود. بسیاری از واکنش های مشابه در حمله پانیک رخ می دهد. اما ناشناخته است که چرا وقتی هیچ خطر آشکاری وجود ندارد، حمله پانیک رخ می دهد.
عوامل خطر
علائم اختلال هراس اغلب در اواخر نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع می شود و زنان را بیشتر از مردان مبتلا می کند.
عواملی که ممکن است خطر ابتلا به حملات پانیک یا اختلال پانیک را افزایش دهند عبارتند از:
  • سابقه خانوادگی حملات پانیک یا اختلال پانیک
  • استرس عمده زندگی، مانند مرگ یا بیماری جدی یکی از عزیزان
  • یک رویداد آسیب زا، مانند تجاوز جنسی یا یک تصادف جدی
  • تغییرات عمده در زندگی شما، مانند طلاق یا اضافه شدن نوزاد
  • سیگار کشیدن یا مصرف بیش از حد کافئین
  • سابقه آزار جسمی یا جنسی در دوران کودکی
عوارض
حملات پانیک و اختلال پانیک در صورت درمان نشدن می‌توانند تقریباً هر بخش از زندگی شما را تحت تأثیر قرار دهند. ممکن است آنقدر از حملات پانیک بیشتر بترسید که در حالت ترس دائمی زندگی کنید و کیفیت زندگی شما را خراب کند.
عوارضی که حملات پانیک ممکن است ایجاد کند یا با آنها مرتبط باشد عبارتند از:
  • ایجاد فوبیای خاص، مانند ترس از رانندگی یا ترک خانه
  • مراقبت های پزشکی مکرر برای نگرانی های سلامتی و سایر شرایط پزشکی
  • دوری از موقعیت های اجتماعی
  • مشکلات در محل کار یا مدرسه
  • افسردگی، اختلالات اضطرابی و سایر اختلالات روانپزشکی
  • افزایش خطر خودکشی یا افکار خودکشی
  • سوء استفاده از الکل یا مواد دیگر
  • مشکلات مالی
برای برخی از افراد، اختلال هراس ممکن است شامل آگورافوبیا باشد - اجتناب از مکان‌ها یا موقعیت‌هایی که باعث اضطراب شما می‌شوند، زیرا می‌ترسید در صورت داشتن حمله پانیک نتوانید فرار کنید یا کمک بگیرید. یا ممکن است برای ترک خانه خود به دیگران متکی باشید که با شما باشند.
پیشگیری
هیچ راه مطمئنی برای جلوگیری از حملات پانیک یا اختلال پانیک وجود ندارد. با این حال، این توصیه ها ممکن است کمک کند.
  • در اسرع وقت برای حملات پانیک درمان کنید تا از بدتر شدن یا بیشتر شدن آنها جلوگیری کنید.
  • برای کمک به جلوگیری از عود یا بدتر شدن علائم حمله پانیک، برنامه درمانی خود را دنبال کنید.
  • فعالیت بدنی منظم داشته باشید، که ممکن است در محافظت در برابر اضطراب نقش داشته باشد
افراد مبتلا به پانیک به دلیل رنج و اضطرابی که متحمل می‌شوند زندگی سختی دارند. از این رو باید درمان پانیک را آغاز کنند و در صورتی که به موقع برای درمان اقدام شود، بهبود آن سریع‌تر پیش خواهد رفت و فرد راحت‌تر می‌تواند به زندگی خود ادامه دهد. علاوه بر آن درمان این بیماری در درجه اول با روان درمانی آغاز می‌شود و با توجه به سابقه بیماری فرد یا شدت آن ممکن است دارو درمانی نیز انجام شود. در ادامه به بررسی روش‌های درمان این اختلال می‌پردازیم.
منبع:
https://www.betterhealth.vic.gov.au/
https://psychology.avije.org

بازدید : 53
دوشنبه 6 دی 1400 زمان : 0:16


فشار همتایان و همسالان

فشار همسالان، دختران نوجوان را مجبور می‌کند تا به شیوه‌ای رفتار کنند که به آنها احساس تعلق می‌دهد. با تحت فشار قرار دادن همسالان، آنها احساس می کنند با همسالان خود یکی می شوند. این حتی آنها را به سمت عادت هایی سوق می دهد که در غیر این صورت قرار نیست یا به آن علاقه مند هستند.

راه حل:

به دخترتان توضیح دهید که فشار همسالان برای کمک به او در شناسایی آن چیست.

به او بگویید که او در نوع خودش منحصر به فرد است و ممکن است گروه خاصی را که ممکن است همسالانش قبول ندارند، دوست داشته باشد. او می تواند بدون احساس جدایی از همسالان خود روش خاصی را انتخاب کند.

نظرات، دیدگاه‌ها، انتخاب‌ها، سرگرمی‌ها، حس مد و حتی عادات غذایی او، او را کاملاً همان چیزی می‌سازد که هست. او نباید فقط برای اینکه همسالانش احساس خوبی داشته باشند، تسلیم فشار همسالانش شود.

مصرف مواد:
این مشکل بزرگی است که امروزه اکثر نوجوانان، دختران و پسران در سراسر جهان با آن مواجه هستند. پژوهش های فمیلیکو در بیشتر موارد، فشار همسالان، دختران نوجوان را با این عادت خطرناک آشنا می کند. دختران نوجوان برای کاهش استرس، احساس امنیت و اطمینان از درون به مصرف مواد واکنش نشان می دهند.

راه حل:

با دختر جوان خود در مورد عوارض جانبی بد و اثرات مضر مصرف مواد صحبت کنید.

توضیح دهید که چگونه اینها احساس خوب موقتی می دهند در حالی که سیستم، بدن، ذهن و روح او را از درون خراب می کنند.

اگر او می‌خواهد در نوشیدن مشروب تلاش کند، او را مجبور کنید این کار را در حضور شما انجام دهد. اجازه دهید او همه چیز را تجربه کند اما فقط تحت نظارت و حضور شما.

عادت ماهیانه
این زمانی است که دختر نوجوان شما برای اولین بار وارد مرحله قاعدگی می شود. او ممکن است در مورد چرخه قاعدگی خود نیز تصورات غلط و سوالات زیادی ایجاد کند.

راه حل:

ابتدا تمام شک و تردیدهای او را برطرف کنید.

او را مجبور کنید این واقعیت را بپذیرد که این روند طبیعی است. به او بگویید که چگونه هر دختری در زندگی خود این مشکل را پشت سر می گذارد و این بخشی از یک زندگی عادی است.

به او یاد دهید که چگونه با شرایط اضطراری برخورد کند. به او بگویید همیشه یک جفت لباس زیر و تامپون یا نوار بهداشتی اضافی در کیفش داشته باشد.

همچنین در صورتی که از سردرد یا گرفتگی بد قاعدگی رنج می برد، باید همیشه داروهای کمی همراه خود داشته باشد.

به او بیاموزید که چگونه قاعدگی های ماهانه خود را ردیابی کند و در مورد این نیز با او صحبت کنید.

افسردگی
دختران نوجوان ممکن است تحت تأثیر هر چیز تصادفی قرار گیرند. وقتی همه چیز مطابق میل خود پیش نمی رود، یا زمانی که استانداردهایی را که همسالانشان حفظ کرده اند برآورده نمی کنند، احساس فشار می کنند و دچار افسردگی می شوند. نمرات پایین، جدایی، توقعات زیاد والدین، افزایش وزن، مصرف مواد، اینها برخی از عوامل بسیاری هستند که باعث افسردگی می شوند و از مشکلات اصلی دختران نوجوان هستند.

راه حل:

به دنبال علائم افسردگی در دختر نوجوان خود باشید.

اگر فکر می کنید که او به طور ناگهانی علاقه خود را نسبت به هر کاری که انجام می دهد از دست می دهد، در مورد آن با او صحبت کنید.

مراقب باشید که او عادی رفتار کند، شاد بماند و در فعالیت های مختلفی که از آنها لذت می برد مشغول باشد.

میل بیش از حد به خواب یا کم خوابی کامل نیز نشانه افسردگی است. همچنین به دنبال علائمی مانند صحبت کردن ناگهانی او در مورد مرگ، خودکشی و غیره باشید. فوراً از متخصص کمک بگیرید.

یکی از بهترین راه‌ها برای اطمینان از اینکه از آنچه دختر نوجوانتان می‌گذرد آگاه هستید، برقراری ارتباط باز است.

از مشکلاتی که دختر نوجوانتان با آن روبه رو بود و نحوه حل آن برایمان بگویید. آیا مشکلات و راه حل های معمولی تری برای دختران دارید؟ لطفا با گذاشتن نظرات خود در زیر برای ما بنویسید.

دلایل گرایش و دوستی با جنس مخالف در نوجوانان
روانشناسان معتقدند دلیل به وجود آمدن عشق در نوجوانی، محدودیت‌هایی است که دختر و پسر در زندگی خود احساس می‌کنند. هرچه این محدودیت بیشتر باشد تمایل نوجوان برای برقراری رابطه مخفیانه با جنس مخالف بیشتر خواهد شد. علاوه بر آن تمایل دختران برای داشتن دوست پسر به دلیل فقر و کمبود عاطفی در محیط خانواده به ویژه رابطه با پدر است. اگر رابطه پدر و دختر به درستی شکل بگیرد، به گونه‌ای که پدر نقش یک دوست صمیمی از جنس مخالف را برای دخترش ایفا کند و او را از عشق و محبت سیراب کند، دختر هیچگاه تن به این روابط سطحی و ناسالم نخواهد داد. برخی از مهم‌ترین علل برقراری ارتباط با غیر همجنس به شرح زیر می‌باشد.

دنبال کردن تجربه های جنسی
در زمان‌‌های گذشته، زمانی که افراد نیاز جنسی را در خود احساس کرده و قادر به کنترل آن نبودند، در اوایل جوانی ازدواج می‌کردند. در نتیجه این نیاز از راه درست و معقول آن رفع می‌شد. امروزه به دلیل افزایش آمار ازدواج در سن بالا و مشکلاتی که برای ازدواج جوانان وجود دارد، گرایش به ارتباط با جنس مخالف در نوجوانان افزایش یافته است. هدف آنان نیز از برقراری این روابط رفع نیاز‌های عاطفی و جنسی است.

منبع:

https://virgool.io/@family_counselling

https://familico.ir/adolescents-opposite-sex-relations/

بازدید : 52
چهارشنبه 1 دی 1400 زمان : 0:39

علت دقیق اختلال شخصیت هیستریونیک مشخص نیست، اما بسیاری از متخصصان سلامت روان بر این باورند که هم عوامل آموخته شده و هم عوامل ارثی در ایجاد آن نقش دارند. به عنوان مثال، تمایل به اختلال شخصیت هیستریونیک در خانواده ها نشان می دهد که استعداد ژنتیکی برای این اختلال ممکن است ارثی باشد. با این حال، فرزند والدین مبتلا به این اختلال ممکن است به سادگی رفتار آموخته شده را تکرار کند. سایر عوامل محیطی که ممکن است دخیل باشند عبارتند از فقدان انتقاد یا تنبیه در دوران کودکی، تقویت مثبت که تنها زمانی انجام می شود که کودک برخی از رفتارهای تایید شده را انجام می دهد، و توجه غیرقابل پیش بینی والدین (والدین) به کودک، که همگی منجر به سردرگمی می شود. در مورد اینکه چه نوع رفتاری تأیید والدین را به دست می آورد. اختلالات شخصیت همچنین معمولاً در رابطه با خلق و خوی فردی و سبک‌های روان‌شناختی و روش‌هایی که افراد یاد می‌گیرند تا با استرس در حین رشد کنار بیایند، ایجاد می‌شوند.

اختلال شخصیت هیستریونیک چگونه تشخیص داده می شود؟

در صورت وجود علائم این اختلال شخصیت، پزشک ارزیابی را با انجام یک شرح حال کامل پزشکی و روانپزشکی آغاز می کند. اگر علائم فیزیکی وجود داشته باشد، ممکن است یک معاینه فیزیکی و آزمایش‌های آزمایشگاهی (مانند مطالعات تصویربرداری عصبی یا آزمایش‌های خون) نیز توصیه شود تا اطمینان حاصل شود که یک بیماری جسمی هیچ علامتی را ایجاد نمی‌کند.

اگر پزشک هیچ دلیل فیزیکی برای علائم پیدا نکند، ممکن است فرد را به روانپزشک، روانشناس یا دیگر متخصصان بهداشت رفتاری مجاز ارجاع دهد که ممکن است از ابزارهای مصاحبه و ارزیابی ویژه طراحی شده برای ارزیابی یک فرد از نظر اختلال شخصیت استفاده کنند.

اختلال شخصیت هیستریونیک چگونه درمان می شود؟

به طور کلی، افراد مبتلا به اختلال شخصیت هیستریونیک باور ندارند که به درمان نیاز دارند. آنها همچنین تمایل دارند که احساسات خود را اغراق کنند و از روتین بیزارند، که پیروی از یک برنامه درمانی را دشوار می کند. با این حال، اگر افسردگی - که احتمالاً با از دست دادن یا یک رابطه شکست خورده همراه است - یا مشکل دیگری ناشی از اعمال آنها باعث ناراحتی آنها شود، ممکن است به دنبال کمک باشند.

روان درمانی (نوعی از مشاوره) به طور کلی درمان انتخابی برای اختلال شخصیت هیستریونیک است. هدف از درمان کمک به فرد برای کشف انگیزه‌ها و ترس‌های مرتبط با افکار و رفتار خود و کمک به فرد برای یادگیری برقراری ارتباط مثبت با دیگران است.

گاهی اوقات ممکن است از دارو به عنوان درمان سایر شرایطی که ممکن است با این اختلال نیز وجود داشته باشد، مانند افسردگی و اضطراب استفاده شود.

طبق DSM-5، برای تشخیص HPD، یک فرد باید پنج یا بیشتر از علائم زیر را داشته باشد:

ناراحتی در موقعیت هایی که در آن مرکز توجه نیستید

تعامل با دیگران که اغلب با رفتارهای اغواکننده یا تحریک آمیز جنسی نامناسب مشخص می شود

به سرعت در حال تغییر و بیان سطحی احساسات هستید

به طور مداوم از ظاهر فیزیکی برای جلب توجه به خود استفاده می کند

سبک گفتاری که بیش از حد امپرسیونیستی و فاقد جزئیات است

خود نمایشی، نمایشی بودن و ابراز اغراق آمیز احساسات را نشان می دهد

به راحتی تحت تأثیر دیگران یا شرایط قرار می گیرد

روابط را صمیمانه تر از آنچه هست می داند

همپوشانی زیادی بین ویژگی های اختلال شخصیت هیستریونیک (HPD) و اختلال شخصیت مرزی (BPD) وجود دارد، به طوری که برخی از کارشناسان معتقدند که HPD ممکن است در واقع از BPD قابل تشخیص نباشد.

بر اساس تحقیقات مشاوره روانشناسی آویژه در DSM-5، "اگرچه مرزی را می توان با توجه طلبی، رفتار دستکاری و احساسات در حال تغییر مشخص کرد، اما با خود ویرانگری، اختلالات عصبانیت در روابط نزدیک و احساس مزمن پوچی عمیق و اختلال هویت مشخص می شود." .

شرایط دارای شباهت هایی هستند از جمله:

ویژگی‌های احساساتی که به سرعت در حال تغییر و واکنش هستند را به اشتراک بگذارید

با رفتار تکانشی مرتبط هستند

با بیان بسیار قوی احساسات مشخص می شوند

برخی از پزشکان استدلال می کنند که کیفیت این علائم در HPD در مقابل BPD متفاوت است - به ویژه اینکه تغییر سریع احساسات در HPD با همان عمق و شدت احساسات در BPD تجربه نمی شود. با این حال، متخصصان دیگر استدلال کرده اند که HPD و BPD لزوماً اختلالات متمایز نیستند.

با این حال، علیرغم پیش‌بینی‌ها مبنی بر حذف تشخیص HPD در DSM-5، اینطور نبود، و بنابراین تشخیص خاص و منحصر به فرد خود باقی می‌ماند.

علل و عوامل خطر

اگرچه علت دقیق اختلال شخصیت هیستریونیک مشخص نیست، اما تصور می شود که این اختلال به دلیل ترکیبی از تأثیرات ژنتیکی و محیطی ایجاد می شود. ژن‌های شما ممکن است شما را در برابر ابتلا به اختلال شخصیت آسیب‌پذیر کند و یک موقعیت زندگی ممکن است باعث رشد واقعی شود.

ژن ها:

برخی از ویژگی های شخصیتی ممکن است توسط والدینتان از طریق ژن های ارثی به شما منتقل شود. گاهی اوقات به این صفات، خلق و خوی شما گفته می شود

محیط:

محیط شما شامل محیطی است که در آن بزرگ شده‌اید، رویدادهایی که رخ داده و روابط با اعضای خانواده و دیگران.

سایر عوامل مرتبط با افزایش خطر ابتلا یا ایجاد اختلالات شخصیت عبارتند از:

سبک فرزندپروری، به ویژه مرزهای ناسازگار یا بیش از حد افراطی

والدینی که رفتارهای نمایشی یا فرار را مدل می کنند

سابقه خانوادگی اختلالات روانپزشکی، مصرف مواد یا اختلالات شخصیتی

ترومای دوران کودکی

شرایط مرتبط

اختلال شخصیت هیستریونیک نیز با سایر اختلالات شخصیتی مرتبط است از جمله:

اختلال شخصیت مرزی (BPD)

اختلال شخصیتی خودشیفتگی

اختلال شخصیت وابسته

اختلال علائم جسمی

تنها چند مطالعه وجود دارد که وقوع همزمان HPD و BPD را بررسی کرده است. یک مطالعه نقل شده نشان داد که HPD اغلب با BPD رخ می دهد. در مطالعه دیگری که از یک نمونه جامعه استفاده کرد، حدود 10٪ از افراد مبتلا به BPD معیارهای HPD را نیز داشتند.

درمان اختلال شخصیت هیستریونیک

درمان اختلال شخصیت هیستریونیک اغلب دشوار است، تا حدی به این دلیل که افراد مبتلا به این عارضه اغلب تنها زمانی به دنبال درمان هستند که این اختلال برای آنها مشکلات عمده یا استرس ایجاد کند. هنگامی که به دنبال کمک هستید، درمان ممکن است شامل روان درمانی، داروها یا ترکیبی از این دو همراه با تغییر سبک زندگی باشد.

روان درمانی

روان درمانی می تواند در درمان HPD موثر باشد، زیرا می تواند به کاهش پریشانی عاطفی، بهبود عزت نفس و افزایش مهارت های مقابله ای فرد کمک کند. روان درمانی حمایتی بهترین درمان انتخابی است. این رویکرد بر بهبود عزت نفس، کاهش پریشانی عاطفی و بهبود مهارت های مقابله ای تمرکز دارد.

گروه درمانی و خانواده درمانی به طور کلی توصیه نمی شوند زیرا علائم HPD مانند جلب توجه از اعضای گروه و علائم اغراق آمیز ممکن است در فضای گروهی ایجاد یا بدتر شوند.

دارو درمانی

در حالی که هیچ داروی مورد تایید FDA برای درمان اختلال شخصیت هیستریونیک وجود ندارد، ممکن است از داروها برای درمان اختلالات عاطفی یا نوسانات خلقی، خشم، گریه، اضطراب و افسردگی که اغلب همراه با این اختلال هستند استفاده شود. هر گونه افسردگی یا اختلالات اضطرابی مرتبط را می توان با داروهای ضد افسردگی درمان کرد.

درمان جامع نگر

تکنیک‌های ذهن آگاهی، از جمله یوگا، تای چی، و بیوفیدبک نیز ممکن است به افراد مبتلا به اختلالات شخصیت کمک کند تا احساسات درونی خود از جمله تکانشگری و واکنش‌پذیری عاطفی را کنترل کنند.

مقابله با HPD

افراد مبتلا به HPD اغلب کمتر تشخیص داده می شوند و تحت درمان قرار نمی گیرند، بنابراین شاید بهترین راه برای بهبود علائم، ابتدا شناسایی آنها باشد. با درمان مناسب، می توانید یاد بگیرید که علائم را مدیریت کنید و یک برنامه مراقبت از خود برای بهبود کیفیت زندگی ارائه دهید، از جمله:

ایجاد برنامه غذایی و خواب ثابت

به طور منظم ورزش کنید

پرهیز از مواد مخدر و الکل

کمک گرفتن از دوستان و خانواده قابل اعتماد برای نگه داشتن شما در مسیر

برای کمک

اگر دوست یا یکی از اعضای خانواده به اختلال شخصیت هیستریونیک مبتلا باشد، تشویق آن شخص به کمک گرفتن بسیار مهم است. بدون درمان حرفه ای، بعید است که علائم و تأثیرات مرتبط با آنها بر روابط بهبود یابد. تمام تلاش خود را برای یادگیری در مورد HPD، از جمله علائم و درمان، انجام دهید تا بتوانید فرد مورد علاقه خود را بهتر درک کنید و از آن حمایت کنید.

اگر شما یا یکی از عزیزانتان با اختلال شخصیت هیستریونیک دست و پنجه نرم می کنید، برای کسب اطلاعات در مورد امکانات پشتیبانی و درمانی در منطقه خود، با مرکز مشاوره آویژه تماس بگیرید.

منبع:

https://www.verywellmind.com/histrionic-personality-disorder-2795445

برای منابع بیشتر در مورد سلامت روان، به پایگاه داده ما https://psychology.avije.org/ مراجعه کنید.

بازدید : 49
سه شنبه 30 آذر 1400 زمان : 0:34

آیا نگران از دست دادن یکی از والدین یا مرگ شریک زندگی خود هستید؟


چگونه می توانم نگران از دست دادن عزیزی نباشم؟

ترس از دست دادن عزیزان ما

تلاش برای متوقف کردن کامل اضطراب یا نگرانی نتیجه معکوس دارد و در نهایت بیشتر از همیشه به موضوع فکر می کنیم.

پس اولین قدم می تواند پذیرش باشد. بپذیرید که در مورد از دست دادن عزیزانتان اضطراب دارید. سپس موارد زیر را امتحان کنید:

1. فهرستی از همه نگرانی های خود تهیه کنید.
اضطراب قدرتمند است زیرا احساس می‌کند که کنترلی ندارد و افکار ما را به مارپیچ‌های بی‌پایان می‌فرستد. اما اگر وقت بگذاریم و بنشینیم و روی کاغذ بنویسیم پشت این اضطراب چیست؟ زندگی ما کمتر از آن چیزی که فکر می کنیم خارج از کنترل است.

در صورت از دست دادن عزیزتان چه اتفاقاتی بدتر می افتد؟ اینکه جایی برای زندگی یا کسی برای صحبت کردن ندارید؟ راه حل های ممکن برای هر مشکل چیست؟

2. آنچه را که قبلاً از دست داده اید، شناسایی کنید.
شما ممکن است انعطاف پذیرتر از آنچه فکر می کنید باشید. از دست دادن بخشی از زندگی است و احتمالاً قبلاً با موفقیت در برخی از آنها پیمایش کرده اید و از طرف دیگر عبور کرده اید.

چیزهایی را که واقعاً برایتان ارزش قائل بودید و از دست داده اید، بنویسید، خواه دوست دوران کودکی خود را ترک کند یا باید از مدرسه ای فارغ التحصیل شود که دوست داشتید در آن باشید. ببینید آیا می توانید به یاد بیاورید که برای عبور از این ضرر و بازگشت به عقب چه کردید.

3. ذهن آگاهی را تمرین کنید.
تمرکز حواس تکنیکی است که به شما کمک می‌کند در لحظه حال بمانید، به‌جای اینکه نگران آینده‌ای باشید که می‌توانید کنترل کنید و گذشته‌ای که نمی‌توانید تغییر دهید. ما می توانیم برای آنچه درست در مقابل ما قرار دارد بیشتر سپاسگزار باشیم.

«راهنمای ذهن آگاهی» آسان را در مقالات مشاوره روانشناسی آویژه بخوانید و از همین امروز شروع به تمرین کنید.

4. در مورد مرگ و مردن بیاموزید.
شهرهای بزرگ اکنون دارای آنچه به عنوان «کافه‌های مرگ» شناخته می‌شوند، دارند. اینها گردهمایی هایی برای مردم است که بیایند و درباره ترس خود از مرگ و مردن با یک «دولای مرگ»، کسی که این روند را درک می کند، صحبت کنند. حتی چیزهای ساده ای مانند یادگیری نحوه برگزاری مراسم تشییع جنازه و نحوه عملکرد فرآیند سوگواری می تواند روندی را که همه ما در مقطعی با آن مواجه می شویم را ابهام کند.

از یک «کافه مرگ» دیدن کنید، در مورد تجربیات دیگران بخوانید، یا از افرادی که می‌شناسید که سوگواری را پشت سر گذاشته‌اند بخواهید داستان خود را به اشتراک بگذارند.

5. در مورد ترس خود با دیگران صحبت کنید.
ممکن است بخواهید خودتان اضطراب خود را با عزیزتان در میان بگذارید. اگر این ایده بد به نظر می رسد، یک دوست قابل اعتماد یا یکی از اعضای خانواده را امتحان کنید.

آیا احساس می کنید هیچ کس نگرانی شما در مورد از دست دادن یک عزیز را درک نمی کند؟ سپس با یک مشاور صحبت کنید. اگر دانشجو هستید ممکن است مدرسه شما مشاوره رایگان یا کم هزینه داشته باشد، یا محل کار شما ممکن است چندین جلسه رایگان داشته باشد. اگر بالای 18 سال دارید، می توانید مشاوره خصوصی آویژه را رزرو کنید، با درمانگرانی که اکنون با هر بودجه ای در دسترس هستند.

انواع ترس از دست دادن عزیزان چیست؟
فوبیا از دست دادن عزیزان دو نوع کلی دارد: فوبیا سالم و ناسالم. در ادامه هر یک را بررسی خواهیم کرد.

فوبیا سالم
این ترس کم و بیش در وجود همه انسان‌ها نهفته است. طبیعی است که ما نگران از دست دادن عزیزانی باشیم که زندگی خود را با آن‌ها گذرانده‌ایم و نقش مهمی در زندگی ما ایفا کرده‌اند. زمانی که افراد دچار این ترس می‌شوند اگر زندگی آن‌ها مختل نشود و تنها به دنبال درک حقیقت مرگ باشند جای نگرانی نیست و ترسی سالم به حساب می‌آید.

فوبیا ناسالم
بیماری ترس از دست دادن عزیزان زمانی خطرناک می‌شود و به درمان نیاز دارد که شما به طور دائم در حال فکر کردن به آن هستید، دچار اضطراب می‌شوید و نمی‌توانید کارهای خود را به درستی انجام دهید. در صورتی که این ترس پیشرفت کند و با افکار خود به آن شاخ و برگ بدهید علائمی همچون تپش قلب، ناراحتی معده، اختلالات خواب یا خوردن نیز برای شما به وجود می‌آید. در نتیجه این نوع ترس، ناسالم است و باید به فکر درمان فوبیا از دست دادن عزیزان باشید و در صورت لزوم به مشاوره روانشناسی مراجعه کنید.

منبع:

https://psychology.avije.org/

https://www.harleytherapy.co.uk/counselling/fear-of-losing-loved-ones.htm

بازدید : 42
دوشنبه 29 آذر 1400 زمان : 0:14

پس چگونه می توانید از عذاب خلاص شوید و دوباره خودتان را پیدا کنید؟

راهکارهایی برای درمان خیانت زناشویی

1. کمی جدایی به دست آورید. عقب بایستید و خود را طوری ببینید که گویی کمک کننده هستید، نه قربانی.

2. در عواطفی که از عهده آن برنمی آیید غرق نشوید. طوری رفتار نکنید که انگار بدتر از آنچه هستید یا بهتر هستید.

3. برای بهبود عاطفی برنامه ریزی کنید. به جایی که صدمه می خورید، احساس زخمی می کنید یا خود را قربانی می بینید، نگاه کنید، سپس برای درمان این مناطق اقدام کنید. فقط به این تکیه نکنید که به زمان اجازه دهید این کار را برای شما انجام دهد.

4. عذاب درون را احساس کنید و برای آن غمگین شوید - اما به خودتان قول دهید که آن را پر خواهید کرد.

5. به دنبال محرمی باشید که از همان خیانت جان سالم به در برده و از آن طرف بیرون آمده باشد.

6. برای فردایی تلاش کنید که بهتر از دیروز باشد. به گذشته یا آنچه که ممکن است بوده باشد متمرکز نشوید.

7. با خدمت به شخص دیگری با خود ترحمی مقابله کنید. با جستجوی فعالیت هایی که باعث افزایش عزت نفس شما می شوند، با پشیمانی مقابله کنید.

برای دنبال کردن چنین برنامه‌ای، نیاز به عینیت خوبی دارد. البته هیچ چیز آسان تر از انجام برعکس نیست، به عنوان مثال:

1. با وسواس فکر کنید که چگونه به شما ظلم شده است. احساس شادی از درد خودپسندانه مان.

2. تبدیل درد خود به یک درام مداوم.

3. رفتار نامنظم و پراکنده، بدون برنامه ای برای بهتر شدن.

4. سوگواری از دست دادن خود برای همیشه. صادقانه به سوراخ درون خود نگاه نکنید زیرا خیلی دردناک است یا احساس ضعف می کنید.

5. صحبت کردن با افراد نامناسب در مورد مشکلات خود. به دنبال کسانی می گردیم که مدام با شما موافق هستند و با تحریک شما، خشم ما را تشدید می کنند.

6. ایده آل کردن گذشته. وسواس در زمان های خوبی که رفته اند.

7. اجازه دهید تاسف و پشیمانی بر وضعیت ذهنی شما مسلط شود.

برای برخی افراد، طلاق یکی از آسیب زاترین اتفاقات زندگی آنها خواهد بود. طلاق و اتفاقات منتهی به آن می تواند باعث ایجاد حس بسیار بدی شود. در نتیجه، می‌تواند شما را با آسیب‌های خیانت مواجه کند، یک زخم عاطفی که ممکن است دنیای شما را پر از سردرگمی، هرج و مرج و درد دل کند.

طلاق می تواند تأثیر منفی بر کودکان و بزرگسالان داشته باشد. متأسفانه، وقتی والدین از هم جدا می شوند، بچه ها و نیازهایشان ممکن است در مشاجره و دعوای والدین گم شوند. در نتیجه، ممکن است احساس تنش های خیانت از طرف هر دو والدین را تجربه کنند. متأسفانه، همه افراد درگیر احتمالاً آشفتگی و پریشانی را تجربه خواهند کرد. خب، بعدش چیه؟

آیا شانسی وجود دارد که ازدواج شما درست شود؟

چگونه در رابطه ای که آسیب خیانت وجود دارد به جلو حرکت می کنید؟ چگونه از درد دل درمان می‌شوید یا اعتماد را بازسازی می‌کنید؟ آیا طلاق تنها راه حل است؟

آیا طلاق ضروری است؟

دلایل زیادی وجود دارد که زوج ها طلاق می گیرند و بسیاری از آنها بعد از خیانت چنین می کنند. در واقع، طبق پژوهش های مرکز مشاوره فمیلیکو ، حدود نیمی از ازدواج ها بعد از خیانت به طلاق ختم می شود. برای برخی، احساس آرامش را به ارمغان می آورد، در حالی که برخی دیگر ممکن است احساساتی مشابه از دست دادن کسی را تجربه کنند. علائم، غم و اندوه و ویرانی می تواند به طور نامحدود باقی بماند.

رویدادی که باعث شد به فکر پایان دادن به رابطه تان باشید، ممکن است وحشتناک باشد آنقدر عمیق بوده که فکر نمی کنید راه دیگری وجود دارد. با این حال، روند طلاق می تواند غیرقابل پیش بینی و همچنین دردناک باشد. چیزهای کمی می توانند باعث درد، سردرگمی و دل درد شوند به اندازه خیانت.

آسیب خیانت زمانی اتفاق می افتد که یک خیانت غیرقابل تصور رابطه اعتماد و امنیت را از بین می برد. به عنوان مثال می توان به خیانت، اعتیاد، یا فریب مالی جدی اشاره کرد. ضربه ناشی از خیانت می تواند منجر به علائمی شبیه به PTSD شود. در نتیجه، برخی از زوج ها به دنبال درمان خیانت می روند، در حالی که برخی دیگر تصمیم می گیرند راه خود را ادامه دهند.

بهبودی پس از زخم خیانت

بهبودی پس از ضربه خیانت برای همه متفاوت به نظر می رسد. با این اوصاف، تصمیم برای با هم ماندن یا جدایی، تصمیمی است که ممکن است به عنوان زوج یا فردی بگیرید.

بسیاری از زوج‌ها درمان آسیب‌های ناشی از خیانت را بیش از آن چیزی می‌دانند که خودشان می‌توانند آن را تحمل کنند. با این حال، افراد زیادی هستند که برای کمک به یک درمانگر خیانت مراجعه می کنند. آنها با هم با آسیب پذیری و چالش روبرو می شوند. با کمک یک متخصص، برخی از درمان بیرون می آیند و احساس ارتباط قوی تری نسبت به قبل دارند.

EFT یک رویکرد بسیار موفق برای زوج درمانی است که ممکن است به شما در بهبودی کمک کند. غلبه بر درد دل و احساسات شدید ناشی از ضربه خیانت می تواند چالش برانگیز باشد. صرف نظر از نتیجه برای شما دو نفر، شفای فردی همچنان می تواند اتفاق بیفتد.

زندگی با آسیب های ناشی از خیانت می تواند زندگی را بسیار سخت تر کند. شما سزاوار این هستید که دوباره احساس کامل کنید. در مشاوره خیانت فمیلیکو، ما درمانگرانی داریم که برای ارائه EFT آموزش دیده و دارای گواهینامه هستند. ما به زوج ها و افراد فرصتی برای درمان و کشف خود واقعی خود ارائه می دهیم. برای کسب اطلاعات بیشتر به وب سایت familico.ir مراجعه کنید.

منبع:

https://familico.ir/healing-betrayal-trauma/

https://www.davidjonestherapy.com/Healing-Betrayal-Trauma

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 104
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 16
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 16
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 34
  • بازدید ماه : 146
  • بازدید سال : 446
  • بازدید کلی : 7423
  • <
    پیوندهای روزانه
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی