loading...

maryam99

بازدید : 104
پنجشنبه 2 بهمن 1399 زمان : 23:29

یک رابطه خوب، مشخصات متعددی دارد اما به دو ویژگی مهم اشاره می‌کنم که بسیار تاثیرگذار است. این دو ویژگی را با دو سوال مطرح می‌کنم.

آیا من در این رابطه، از جهت فردی، اجتماعی، روانی، علمی، شغلی و... در حال رشد هستم و رابطه از این جهات، تاثیرات مثبتی بر من دارد؟ البته منظور من این نیست دیگری حتما باید کاری کند من رشد کنم! شاید اصلا رشد در زمینه‌ای که او می‌خواهد من دنبالش نباشم یا من لازم ندانم رشد کنم! منظورم این است حداقل مانع رشد نرمال من نشود.

سوال دوم این است: آیا من خودم را در این رابطه، دوست دارم و احساس خوشایندی نسبت به خودم دارم؟ حتما این تجربه را دارید که در کنار فردی، ممکن است بیشتر خوشحال، آرام و مهربان باشید و در کنار فردی دیگر، عصبی، ناراحت و افسرده! در یک رابطه، ممکن است احساس ارزشمندی، زیبایی و شایستگی کنید و در رابطه‌ای دیگر، احساس گناه، نازیبایی و ناکافی بودن!

افراد در روابط، شما را ناخودآگاه، به سمت گرایشهای مثبت یا منفی می‌کشانند! عده‌ای باعث می‌شوند خودِ خوب شما متجلی شود و عده‌ای دیگر، بخش‌های منفی و ضعف‌های شما را آشکار می‌کنند. البته اینکه آیا آنها باعث شده‌اند یا خودتان دارید رابطه را به این سمت می‌برید و یا هر دو موثر هستید؛ سوال مهمی است و ممکن است پاسخ و قضاوت شما از واقعیت فاصله داشته باشد! پس نمی‌توانید همه چیز را گردن دیگران بیاندازید و خودتان را بی‌تاثیر فرض کنید! ما در همه حال، در روابط، نقش داریم.

پس بهتر است اکنون به این سوال پاسخ دهید: آیا من همیشه وارد روابطی می‌شوم که به من احساس بدی در مورد خودم می‌دهند و جلوی رشد من را می‌گیرند؟ فکر می‌کنید چرا وارد چنین روابطی می‌شوید؟! پاسخ این سوال مهم است. چون طبیعی نیست که شما همیشه وارد روابط بد شوید و الگوها و عادت‌های غلطی را در روابط تکرار کنید!

نظرات

برعکس من ازینجور روابط فراریم! یعنی اگه حس کنم تو ارتباطی حس بد دارم یا دارم پسرفت میکنم سریع ازش خارج میشم . چون ارتباط موثری نیست . وقتی هم خارج میشم حالم خوب میشه حس آزادی دارم اینجور روابط بهم حس خفگی میدن.

در چند سال گذشته نه ولی وقتی سنم کم بود وقتی در رابطه احساس ناخوشایندی بهم تحمیل میشد سعی میکردم با عصبانیت و دعوا و گریه حلش کنم و بدتر میشد و بیشتر حس بی ارزشی می گرفتم ...چندین ساله که مطالعه و مشاوره و آموزش دیدم و همون اول متوجه وضعیت میشم و وارد همچین رابطه ای نمیشم.
چون میخوایم باورهای غلطی مثل نالایقی بی ارزشی که نسبت به خودمون داریم رو به خودمون ثابت کنیم و در جهت تایید این باورها هم وارد رابطه میشیم😐 کلا ذهن باتوجه به شرایط مزخرفی که هرانسانی متولد میشه کارکردش بیشتر علیه اشه.

یک رابطه خوب، مشخصات متعددی دارد اما به دو ویژگی مهم اشاره می‌کنم که بسیار تاثیرگذار است. این دو ویژگی را با دو سوال مطرح می‌کنم.

آیا من در این رابطه، از جهت فردی، اجتماعی، روانی، علمی، شغلی و... در حال رشد هستم و رابطه از این جهات، تاثیرات مثبتی بر من دارد؟ البته منظور من این نیست دیگری حتما باید کاری کند من رشد کنم! شاید اصلا رشد در زمینه‌ای که او می‌خواهد من دنبالش نباشم یا من لازم ندانم رشد کنم! منظورم این است حداقل مانع رشد نرمال من نشود.

سوال دوم این است: آیا من خودم را در این رابطه، دوست دارم و احساس خوشایندی نسبت به خودم دارم؟ حتما این تجربه را دارید که در کنار فردی، ممکن است بیشتر خوشحال، آرام و مهربان باشید و در کنار فردی دیگر، عصبی، ناراحت و افسرده! در یک رابطه، ممکن است احساس ارزشمندی، زیبایی و شایستگی کنید و در رابطه‌ای دیگر، احساس گناه، نازیبایی و ناکافی بودن!

افراد در روابط، شما را ناخودآگاه، به سمت گرایشهای مثبت یا منفی می‌کشانند! عده‌ای باعث می‌شوند خودِ خوب شما متجلی شود و عده‌ای دیگر، بخش‌های منفی و ضعف‌های شما را آشکار می‌کنند. البته اینکه آیا آنها باعث شده‌اند یا خودتان دارید رابطه را به این سمت می‌برید و یا هر دو موثر هستید؛ سوال مهمی است و ممکن است پاسخ و قضاوت شما از واقعیت فاصله داشته باشد! پس نمی‌توانید همه چیز را گردن دیگران بیاندازید و خودتان را بی‌تاثیر فرض کنید! ما در همه حال، در روابط، نقش داریم.

پس بهتر است اکنون به این سوال پاسخ دهید: آیا من همیشه وارد روابطی می‌شوم که به من احساس بدی در مورد خودم می‌دهند و جلوی رشد من را می‌گیرند؟ فکر می‌کنید چرا وارد چنین روابطی می‌شوید؟! پاسخ این سوال مهم است. چون طبیعی نیست که شما همیشه وارد روابط بد شوید و الگوها و عادت‌های غلطی را در روابط تکرار کنید!

نظرات

برعکس من ازینجور روابط فراریم! یعنی اگه حس کنم تو ارتباطی حس بد دارم یا دارم پسرفت میکنم سریع ازش خارج میشم . چون ارتباط موثری نیست . وقتی هم خارج میشم حالم خوب میشه حس آزادی دارم اینجور روابط بهم حس خفگی میدن.

در چند سال گذشته نه ولی وقتی سنم کم بود وقتی در رابطه احساس ناخوشایندی بهم تحمیل میشد سعی میکردم با عصبانیت و دعوا و گریه حلش کنم و بدتر میشد و بیشتر حس بی ارزشی می گرفتم ...چندین ساله که مطالعه و مشاوره و آموزش دیدم و همون اول متوجه وضعیت میشم و وارد همچین رابطه ای نمیشم.
چون میخوایم باورهای غلطی مثل نالایقی بی ارزشی که نسبت به خودمون داریم رو به خودمون ثابت کنیم و در جهت تایید این باورها هم وارد رابطه میشیم😐 کلا ذهن باتوجه به شرایط مزخرفی که هرانسانی متولد میشه کارکردش بیشتر علیه اشه.

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 104
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 9
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 2
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 15
  • بازدید ماه : 59
  • بازدید سال : 221
  • بازدید کلی : 7198
  • <
    پیوندهای روزانه
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی